اهمیت چشم انداز معماری کسب و کار در تحلیل کسب و کار


همانطور که می دانیم استاندارد تحلیل کسب و کار BABOK برای توسعۀ دانشی و مهارتی تحلیلگر کسب و کار به مجموعه ای از چشم اندازها استناد می کند، یعنی می گوید اگر شما به عنوان تحلیلگر کسب و کار می خواهید متخصص شوید باید چشم اندازهایی را به عنوان کورس های تخصصی بگذرانید.

اهمیت چشم اندازها را به زبان ساده بارها و بارها در وبینارها و درس گفتارهای صوتی و تصویری تحلیل کسب و کار گفته ایم، وقتی می گوییم آموزش ۳۵ ساعته BABOK یعنی شخص در این دوره که ۳۵ PD نیز دریافت می کند، یک دورۀ عمومی را گذرانده است، به قول معروف دکتر عمومی یک کسب و کار شده است اما باید وی متخصص شود. او باید در حداقل یکی از چشم اندازهای تحلیل کسب و کار به صورت تخصصی وارد شود، مثلاً Fellowship معماری کسب و کار و یا برد تخصصی آن را کسب نماید.

از منظر BABOK 5 چشم انداز مهم و تخصصی به صورت زیر وجود دارد:

 

در این یادداشت می کوشیم به اهمیت معماری کسب و کار برای تحلیلگران کسب و کار سخن بگوییم. معماری کسب و کار این روزها در ایران آرام آرام دارد شکل و قوام می گیرد. معماری کسب و کار یک مدل است و در آن شما می توانید ابتدای به ساکن یک تصویر فوری از سازمانی که در آن به سر می برید، به دست آورید و در نقش یک مشاور به مدیران عالی رتبه و صاحبان کسب و کار آن بگویید که در این کسب و کار چه می گذرد؟

به نظر می رسد معماری کسب و کار به صورت پیشینی (a priori) قبل از تحلیل کسب و کار صورت می گیرد و در آن قصد دارد که به تحلیلگران کسب و کار بگوید در این سازمان چه می گذرد تا به موازات آن بهتر بتوانند توانایی ها، محصولات و نحوۀ ارایۀ ارزش را بهتر درک و تجسم نمایند.

در واقع وقتی تحلیلگر کسب و کار را به مثابه پزشک و دکتر سازمان فرض می کنیم که قرار است اشکالات، ایرادات و نارسایی های سازمان را کشف نماید و در ادامه برای آن نسخه بپیچد. این پزشک نیاز به مجموعۀ آزمایش ها، اسکن ها و تصویر برداری هایی دارد که از قبل، بتواند موضع بیماری، زمینۀ آن و علت های ایجاد بیماری را شناسایی نماید. معماری کسب و کار می تواند چنین مدل ها، ابزارها و تکنیک هایی را برای عارضه یابی به تحلیلگر کسب و کار معرفی نماید تا بهتر از قبل بتوانند مشکلات و فرصت های سازمان را شناسایی کنند و بتوانند سریعتر به مرحلۀ نیاز کسب و کار (Business Need) دست یازند.

با سرعت حیرت آوری علم پزشکی در ارایۀ تکنولوژی های جدید برای یاری رساندن بهتر به پزشکان و بیماران پیشرفت کرده است. معماری کسب و کار نیز به سرعت توانسته است به یک بازوی عارضه یاب برای کسب و کارها تبدیل شود. اغلب، معماری کسب و کار از طریق یک سری نقشه مانند نقشه های جریان ارزش (Value Stream Mapping) ، نقشه های استراتژی و غیره مستند می شود. این نقشه ها، همان تصاویر استراتژیک کسب و کار شما هستند که می توانند ورودی تحلیل کسب و کار قرار بگیرند. تحلیلگر کسب و کار با بررسی آنها می تواند بهتر مشکلات را شناسایی کند و نسخۀ مد نظر را برای سازمان شما ترسیم نماید. اگر دانش معماری کسب و کار نبود، کار تحلیلگر کسب وکار به آزمون و خطا و یا برآورد های مبتنی بر حدس (Guesstimate) کشیده می شد. او وقتی می خواست مشکلات سازمان را شناسایی کند یعنی به قول معروف پای درد دل ذینفعان سازمان می نشست و آنان از او می خواستند که چه باید کرد؟ او باید روزها و هفته ها فکر می کرد تا بتواند بفهمد که کسب و کار مزبور چه مشکلی دارد و تازه این ابتدای ماجرا بود، ممکن است راهکاری ارائه دهد که پس از مدتی متوجه شوند که متناسب با آن سازمان نبوده است و این یعنی، هزینۀ تغییرات از یک راهکار به راهکار دیگر، باعث افزایش هزینه های عملیاتی و سرمایه گذاری های سازمان می شد.

شکل زیر یک تصویر فوری از معماری کسب و کار به شما می دهد، شما می توانید درک کنید که تحلیل کسب و کار بخشی از معماری کسب و کار است و به نظر شایسته می رسد که اگر می خواهید یک تحلیلگر کسب و کار خبره بشوید، گریزی از یادگیری معماری کسب و کار نیست.

البته این موضوع در استاندارد BABOK تقریباً بصورت برعکس قید شده است و معماری کسب و کار را یکی از چشم اندازهای اصلی تحلیل کسب و کار میداند. جالب تر اینکه در استاندارد Bizbok که یکی از بهترین رفرنس های حوزه معماری کسب و کار است، اشاره شده است که معماری کسب و کار چشم انداز نیست!

 

در واقع اگر بخواهیم به صورت تیتروار به اهمیت و کاربست معماری کسب و کار در تحلیل کسب و کار اشاره کنیم، می توانیم به صورت زیر جمع بندی نماییم:

  • ارایۀ تصویری دقیق، کامل و مقدماتی از موضع مشکل و فرصت سازمان برای رسیدن به نیاز کسب و کار
  • متخصص شدن تحلیلگر کسب و کار و کنار گذاشتن نقش همه کاره و هیچ کاره بودن (Catch all) بودن او حداقل در شرکت های ایرانی
  • کمک کردن به موثر واقع شدن تحلیل کسب و کار و رهایی از رخوت آن در سازمان ها
  • ترغیب بیشتر مدیران سازمان برای همکاری که تحلیل کسب و کار از یک مدل و ابزاری کارآمد به نام معماری کسب وکار استفاده می کند.
  • ایجاد انگیزۀ عملیاتی برای رهبران محصول و فناوری اطلاعات تا بتوانند بهتر از قبل فرصت ها را استخراج کرده و ابتکاراتی را ایجاد کنند.
  • متحول کردن مهندسی نیازمندیها که بخش اعظمی از تحلیل کسب و کار است.
  • معماری کسب و کار سریع تر و پویا تر می تواند به تحلیگران کسب و کار کمک نماید تا داستان‌های کاربری (User Story) ذینفعان خویش را به فرصت‌ها و قابلیت‌های مبدأ مرتبط سازند.
  • با معماری کسب و کار، تحلیلگر کسب و کار می تواند از اضافه کاری، کارهای هرز، الزامات نادقیق و هر آنچه که از چارچوب قراردادها خارج است، اجتناب نماید.
  • معماری کسب و کار می تواند به درک قابلیت های سازمانی برای ذینفعان کمک نماید تا در نهایت به شکل گیری دقیق انتظارات آنان منجر شود.
  • معماری کسب و کار چون یک مدل است، از تئوری دور است و به اصطلاح سریع وارد جنبۀ عملیاتی یک کسب و کار می شود و به تحلیگران کسب و کار کمک می کند تا بیشتر از قبل عملگرا شوند.
  • معماری کسب وکار، خلا استراتژی های سازمان را که در حوزۀ دانشی Strategy Analysis واقع در BABOK بود و تحلیلگران کسب و کار همیشه با آن مشکل داشتند که چه ارتباطی با استراتژی دارد، رفع می نماید.
  • معماری کسب و کار باعث می شود تا مفاهیم انتراعی مندرج در BABOK جنبۀ عملیاتی به خود بگیرند. تحلیلگر کسب و کار دیگر قرار نیست از مباحثی حرف بزند که هیچ گونه مبنای عملیاتی به خود نگرفته اند.
  • معماری کسب و کار به درد آن دسته از سازمان هایی می خورد که قرار است BABOK را پیاده سازی نمایند و با معماری کسب و کار دیگر قرار نیست فقط مجموعه ای از چک لیست های BABOK تهیه شود.
  • معماری کسب و کار در حال رشد در دنیا است و هر روز مدل های مرجع آن تکامل می یابد، شما می توانید با فراغت بال بیشتری تحلیل کسب و کار را در صنایع مختلف پیاده سازی نمایید.
  • در یک کلام، معماری کسب و کار، ابزار پیاده سازی تحلیل کسب و کار است.

بوت کمپ تحلیل کسب و کار

مقالات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *