دراین یادداشت قرار است به تفاوت دو شغل تحلیلگر کسب و کار و معماری کسب و کار بپردازیم. در یک سازمان ممکن است دپارتمان معماری کسب و کار زیرمجموعۀ تحلیل کسب و کار باشد یا برعکس. حتی در سازمان هایی ممکن است افراد هم کار تحلیل کسب و کار بکنند هم معماری کسب و کار.
مشابهت های بین این دو شغل باعث شده است که عده ای از افراد در روزمه های شغلی خویش، این دو را به عنوان مترادف همدیگر به کار ببرند. به این معنا که اگر شخصی هر دو شغل را انجام داده است، به ضرورت دریافت یک موقعیت شغلی جذاب، آن را متناسب با این موقعیت به روز می کند و سوابق کاری خود را بر حسب نوع اینکه تحلیلگر یا معمار یک کسب و کار بوده است به هنگام می سازد.
براساس آمار وزارت کار آمریکا (U.S. Bureau of Labor Statistics) وضعیت درآمدی این دو شغل را می توان به صورت جدول زیر در بازۀ زمانی ۲۰۲۰ تا ۲۰۳۰ تحلیل نمود:
نام شغل | تحصیلات | میانگین درآمد (۲۰۲۲) | متوسط رشد (۲۰۲۰-۲۰۳۰) |
تحلیلگر کسب وکار | کارشناس | $۷۱,۱۷۸ | ۱۴% |
معمار کسب و کار | کارشناس | $۸۷,۱۳۱ | ۱۴% |
آمار فوق برای موقعیت شغلی کارشناس ارشد (Senior Specialist) تحلیلگرکسب و کار و همچنین کارشناس ارشد معماری کسب و کار است. این دو شغل هر دو برای گسترۀ ۸ سال آینده هر کدام به طور میانگین حدود ۱۴% رشد درآمدی خواهند داشت، این بیانگر آن است که این دو شغل در یک رقابت سخت از لحاظ توسعۀ درآمدی در میان شغل های تازه به وجود آمده قرار دارند و پا به پای هم پیش می روند.
اما اصل ماجرا جای دیگری است، معمار کسب و کار به طور میانگین ۱۶ هزار دلار درآمد بیشتری نسبت به همپای خود در تحلیل کسب و کار دارد و این خود بر جذابیت بیشتر این شغل افزوده است و افرادی که در حوزۀ تحلیل کسب و کار به فعالیت مشغول هستند را بیشتر اغوا خواهد کرد که به سمت معماری کسب و کار حرکت نمایند.
تحلیلگران کسب و کار و معماران کسب و کار اگرچه هر دو می توانند تحت یک عنوان واحد در سازمان ها مشغول به کار شوند و به آنها سرویس دهند با این حال، تمرکز آنها کمی متفاوت است، زیرا به خوبی می دانیم که بین این دو شغل تفاوت وجود دارد. تحلیگر کسب و کار به دنبال مشکلات، فرصت ها و بهبود های سازمان است تا برای آنها راهکاری پیدا کند. اما معماری کسب و کار در نگاه استراتژیک خویش به سازمان، می خواهد مجموعه ای از قابلیت های مدنظر خویش را برای بهبود تحقق استراتژی ها به کار گیرد.
در واقع به زبان BABOK معماری کسب و کار یک چشم انداز است و شخص تحلیلگر کسب و کار قصد دارد تا با نگاهی که به آن می افکند بتواند آن را در راهکارهایی که ارائه می دهد به کار گیرد. معماری کسب و کار می تواند همچون یک لنز در چشم تحلیلگر کسب و کار قرار بگیرد تا با کمک آن بهتر و دقیق تر بتواند سازمان خویش را معاینه نماید و بفهمد که ریشۀ مشکلات و کاستی های سازمان کجاست؟!
به خوبی می دانیم که هدف کسبوکارها این است که تا حد امکان کارآمد باشند و درآمد خود را از طریق بهینه سازی فرآیندها و برقراری تکنولوژی های به روز و استخدام کارمندان مؤثر افزایش دهند. تحلیلگران کسبوکار و معماران کسبوکار هر دو راهکارهایی را برای ناکارآمدی ارائه میدهند، اما تحلیلگران کسبوکار بیشتر بر روی بهروزرسانی فناوری تمرکز میکنند، در حالی که معماران کسبوکار برنامههای مدیریتی ایجاد میکنند تا کارمندان را گرد هم بیاورند و کارکرد شایستهای داشته باشند.
از لحاظ تحلیل داده نیز می توان ساحت این دو حوزه را متفاوت یافت. اگر چه هر دو دادهها را برای درک بهتر نیازهای شرکت بررسی میکنند، اما تحلیلگران کسب و کار بیشتر به گزارشهای سیستم های سازمان، داشبوردهای اطلاعاتی و خروجی های عملکرد فرآیندی، مانند گزارشهای خرابی، بررسی شکایات مشتریان و ناکارآمدی زیرساختارهای علاقهمند هستند. در نقطۀ مقابل، معماران کسب و کار عمیق تر به داده هایی نگاه می کنند که به نحوه سازماندهی شرکت و نحوه پراکندگی حجم و ابعاد فعالیت های سازمان برای تحقق استراتژی است اشاره می نمایند.
تحلیلگران کسب و کار
ابتدا یک تحلیلگر کسب و کار باید تلاش کند تا بفهمد یک شرکت چه مشکلاتی دارد. با مصاحبه با رؤسا و ذینفعان شرکت، آنها می توانند موضوع، ارزش های شرکت و همۀ سیستم ها و در یک کلام وضعیت موجود را درک کنند. در واقع، آنها معمولاً رابط بین رهبران شرکت و بخش فناوری اطلاعات برای توسعه راهکار های فناورانه برای مسائل کارایی هستند. بسته به نیاز یک شرکت، این متخصصان ممکن است یک سیستم نرمافزاری جدید بسازند، اطمینان حاصل کنند که کارمندان با پیروی از روشها کارآمد باقی میمانند یا حتی روشهای جدیدی را پیشنهاد میکنند.
مسئولیت های شغلی یک تحلیلگر کسب وکار عبارتند از:
- تحقیق در مورد فناوری ها برای یافتن بهترین سیستم برای بهبود وضعیت
- توسعه تحلیل هزینه – فایدۀ سیستم یا گردش کار جدید و اطمینان از اینکه بهترین راهکار است
- آموزش به کاربران جدید سیستم تا بتوانند به طور موثر در سیستم مانور دهند
- نظارت بر نصب سیستم و/یا اجرای گردش کار فرآیندی
معماران کسب و کار
زمانی که یک شرکت نیاز به بهبود سود مالی یا کارایی خود دارد، به یک معمار کسب وکار نیاز دارد. این متخصصان با مصاحبه با کارکنان، مشاهدۀ گردش کار و بررسی داده های مالی، اطلاعات را جمع آوری می کنند. مشکل از قبل مشخص است، اما آنها باید علت را پیدا کنند و راهکاری ایجاد کنند. معماران کسب و کار تلاش می کنند تا شرکت را کارآمدتر کنند. برای انجام این کار، آنها اهداف قابل ردیابی را برای شرکت ایجاد می کنند، از جمله تصمیم گیری در مورد بودجه و ضرب الاجل برای اعمال تغییرات.
مسئولیت های شغلی یک معمار کسب و کار عبارتند از:
- به روز ماندن در مورد بهترین شیوه های کسب و کار کارآمد برای ارائه راهکار برای مشکلات کسب و کار
- احترام گذاشتن به دیدگاه ها، اهداف و ارزش های شرکت هنگام تدوین برنامه ای برای تغییر
- یافتن تامین کنندگان و مشتریانی که بر کسب و کار تاثیر می گذارند و در صورت لزوم شناسایی آنها در طرح
- تصمیم گیری در مورد اینکه کدام روش ها و پرسنل برای تحقق تغییر مورد نیاز است.
در پایان با مشاهدۀ مقایسۀ این دو شغل می فهمیم که در معماری کسب و کار با یک پدیدۀ جذاب و مدرن روبه رو هستیم و شغل پردرآمد آن گواه آن است که در دنیا جای کار دارد و می توان به افق توسعۀ آن خیره شد. از سوی دیگر حوزۀ دانشی جدید و کارگشای آن می تواند به شرکت ها و سازمان های ایرانی این الهام را بدهد که استراتژی ها، اهداف کلان و اهداف میانی را می توان به کمک این چشم انداز کسب وکار بهتر از قبل محقق ساخت.
در مدرسۀ مدیریت فرآیند قصد داریم که با آموزش بهینه و پویای معماری کسب و کار، مخاطبان را با این حوزۀ دانشی جذاب آشنا نماییم و با برگزاری دوره های آموزشی درون سازمانی، سازمان ها را به اهمیت این موضوع آگاه سازیم و به آنها در جهت پیاده سازی آن، کمک شایان و مضاعف نماییم.