مقدمه ای بر تحلیل کسب و کار برای پروژه ها


تحلیل کسب و کار یک حوزۀ دانشی جدید است که در آن قرار است نیازهای یک کسب و کار شناسایی شود و در ادامه برای مجموعه نیازهای شناسایی شدۀ فوق،‌ مجموعه ای از راهکار ها و راه حل ها ارائه گردند. شخصی که عملیات تحلیل کسب و کار را بر عهده گرفته است، فارغ از جایگاه سازمانی خویش به عنوان تحلیلگر کسب و کار شناخته می شود. این شخص نیازهای سازمان را با دقت و با استفاده از ابزارهای تحلیل کسب  وکار مورد تحلیل و واکاوی قرار می دهد و با هم افزایی با دیگر ذینفعان کلیدی سازمان، به اصطلاح یک نسخۀ مطلوب و جذاب را برای سازمان به ارمغان می آورد.

از سوی دیگر در سازمان ها و شرکت های مختلف در سرتاسر دنیا با پروژه روبه رو هستیم و بالتبع در شرکت ها و سازمان های ایرانی نیز، وجود پروژه و یا دفتر مدیریت پروژه (PMO) به نظر امری بدیهی می رسد. پروژه، تلاشی موقت است برای رسیدن به نتایج،‌ محصول و یا خدمتی منحصر به فرد. در تعریف پروژه،‌ به چند قسمت باید توجه ویژه نمود. اول اینکه پروژه، موقت و زمانمند است یعنی قرار است در تاریخ معینی شروع شود و در ادامه نیز در تاریخی معین،‌ به پایان برسد. آنچه اهمیت دارد این است که پروژه باید در یک تاریخ قطعی تمام شود و اگر هر پروژه ای به هر دلیل، در زمان بماند و به پایان خویش نرسد،‌ اطلاق واژۀ پروژه بر آن خالی از اشکال و عیب نیست. دو دیگر اینکه در پروژه باید به یک امر منحصر به فرد برسیم. این خروجی منحصر به فرد که می تواند به صورت محصول، خدمت و یا نتایج مطلوب و بهبود های یک سازمان باشد نباید با عملیات های روزمره که در آنها تکرار وجود دارد،‌ اشتباه شود. شخصی که متولی انجام پروژه است و قرار است با استفاده از مجموعه از ابزارها و فرآیندها،‌ مدیریت یک پروژه را به نحو احسن انجام دهد، مدیر پروژه نام دارد.         ی

حال ما می خواهیم از تحلیل کسب و کار استفاده نماییم و به کمک پروژه بیاییم. یعنی شخص تحلیلگر کسب و کار با تعامل و هم افزایی با مدیر پروژه بتواند در جهت اجرای هرچه بهتر و کارآمدتر پروژه کمک نماید و به نتایج مطلوب دست یابد. خوب با این اوضاع، پرسش نخست این است که آیا این دو می توانند با هم تعامل فزاینده ای داشته باشند و در مسیری مطلوب به سمت خروجی مطلوب و دلپذیر پروژه خیز بردارند؟

انجمن مدیریت پروژه آمریکا (PMI) برای تعامل مدیر پروژه و تحلیلگر کسب و کار از مفهومی به نام نقاط تعامل (Collaboration Points) استفاده می کند. این انجمن می کوشد تا برای اجرای پروژه ها براساس متدولوژی های PMBOK، شخص تحلیلگر کسب و کار در هر فرآیند چگونه به کمک مدیر پروژه بیاید و در هر فرآیند، نقش،‌ کارکرد و چگونگی تعامل را تشریح کرده است.

در واقع با توجه به گونۀ‌ تعاملی- فرآیندی بین مدیر پروژه و تحلیلگر کسب و کار، ما انتظار آن را داریم که با استفاده از مجموعه رفتارها و ابزارهای لازم که دو طرف به کار می برند به مجموعه ای از خروجی ها در سمت مطلوب پروژه دست یازیم. به عنوان مثال مدیر پروژه به دنبال آن است که بداند نیازهای قراردادی جدیدش با پیمانکار چگونه است و تحلیلگر کسب و کار می کوشد که با برگزاری سلسله جلسات لازم و استفادۀ پویا از مهندسی نیازمندیها (RE) این فرصت ها و امکان ها را برای مدیر پروژه فراهم نماید.

تحلیل کسب و کار،‌ مجموعه ای از تخصص ها و دانش های نوین است که با تزریق آنها به بدنۀ مدیریت پروژه، ماهیت اجرایی،‌ مانیتورینگ و کنترل آن را دگرگون می سازد. واقعیت امروزین مدیریت پروژه تداعی کننده این اصل است که مدیر پروژه، نه تخصص لازم را در همۀ بخش ها و دانش های به روز دنیا در حوزۀ مدیریت پروژه را دارد و نه زمان مطلوب و مقتضی برای انجام همۀ آنها.  از سوی دیگر چون پروژه‌ مفهومی زمانمند است فلذا لازم است که تیمی از تحلیلگران کسب و کار به مدد مدیر پروژه بیایند و در جهت تسریع در دستیابی به اهداف پروژه،‌ او را راهنمایی نمایند.

در جهان امروز تحلیل کسب وکار،‌ کتاب ها،‌ استانداردها و دوره های آموزشی متنوعی است که می تواند کاربرد تحلیل کسب و کار را برای مدیریت پروژه ها،‌ طرح ها و سبدها استقرار دهد. در آکادمی تحلیل کسب و کار در آینده سعی خواهیم کرد که پیرامون این دو و گونۀ دانشی ممزوج شده از آنها تحت عنوان “تحلیل کسب وکار پروژه ها”، دوره های آموزشی و درس گفتارهای لازم را ارائه نماییم.


مطالعه کنید:

مقالات

آکادمی تحلیل کسب و کارآموزش تحلیل کسب و کارتحلیل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *