تفکر چابک و مدل استاد شدن ِ Shu-Ha-Ri


همان طور که می دانیم تفکر چابک در ابتدا مناسب برای تیم های کوچک است. در اینکه این تیم چند نفر باشد بین دانشمندان چابک اختلاف نظر وجود دارد. برخی می گویند به تعداد انگشتان یک دست، برخی دیگر روی ۱۲ نفر، مانوور می دهند، در چارچوب LeSS تیم ها را به کمتر و بیشتر از ۸ نفر طبقه بندی می کنند. آنچه مهم است این است که تیم های چابک به صورت نسبی کوچک هستند و در مقایسه با اندازۀ سازمان های بزرگ، می توان این کوچکی را لمس نمود. یعنی وقتی شما با یک سازمان روبه رو هستید که ۱۰۰ نفر نیرو دارد، اینجا راحت تر می توانید اندازۀ تیم کوچک چابک ۸ نفره را درک نمایید.

بعد از اینکه از اندازه و مقیاس تیم در تفکر چابک آسوده شدیم. حالا باید به این نکته تأمل کنیم که سرنوشت تیم سازی یا توسعۀ تیم در این تفکر به چه صورت می شود؟ فرض کنید شما با یک تیم چابک ۷ نفره شروع می کنید. خوب این تیم نیاز به توسعه دارد. این تیم در تعامل و برهم کنش با یکدیگر چیزهایی را می آموزد و می آموزاند. در واقع هر فرد عضو تیم چابک، روزی در سطح پایین دانش و آگاهی به این تیم ملحق شده است و اکنون بعد از گذشت چند ماه باید به یک جایگاه متعالی تر، سیر نماید. به اصطلاح هر شخص تازه پیوسته به تفکر چابک، روزی شاگرد بوده است و اکنون بعد از انتظار مدتی، باید این شاگرد به استاد تبدیل شود.

طبعاً مدل های بی شماری برای توسعۀ تیم سازی و به ویژه مدل های توسعه در تفکر چابک در این سال ها شکل گرفته است. یکی از این مدل ها از ادبیات دراماتیک ژاپن وارد قلمرو تفکر چابک شده است. این مدل که برگردان تحت اللفظی ژاپنی آن به انگلیسی Shu-Ha-Ri نام دارد، توسط یکی از نام آوران حوزۀ چابک یعنی آلیستر کاکبرن (Alistair Cockburn) وارد چابک شده است. این مدل همانگونه که در شکل می بینید دارای سه مرحله است که در ذیل آنها را توضیح می دهیم:

مرحلۀ SHU: “شو” در ژاپنی یعنی نگه داشتن و حفظ کردن. در این مرحله شخصی که به تیم چابک پیوسته است تمام تلاش خود را می کند که به قوانین سازمان احترام بگذارد. در واقع او به اصطلاح به همه قوانین و ساختارهای فیزیکی و منطقی سازمان می چسبد و آنها را برای خود محترمانه نگه می دارد. در این مرحله، شخص تازه پیوسته به تیم، به افراد قدیمی تیم، به افراد مجرب تیم مثلاً ScrumMaster نگاهی شاگردی – استادی دارد. شخص می خواهد از این افراد بیاموزد. شخص ممکن است چیزی از سازمان و یا تیم پیوسته به آن نداند و از سوی دیگر از متدولوژی چابک نیز سررشته نداشته باشد، پس ناخودآگاه مجبور است به تیم و افراد دیگر تیم اتکا نماید و از آنها یاد بگیرد تا به تدریج که رشد پیدا کند و توسعه یابد و بتواند از این مرحله عبور نماید.

مرحلۀ HA: “ها” در ژاپنی یعنی شکستن و بریدن و قطع کردن. در این مرحله شخص مرحلۀ قبل اکنون کارآزموده و توانمند شده است. در سازمان و در تیم چابک، چیزهای زیادی آموخته است و از متدولوژی چابک نیز، مباحث و مسائل متنوعی را به چنگ آورده است. او اکنون دیگر نیاز به یادگیری و تبعیت از قوانین سازمان و بازچنگ زدن به آنها ندارد. او به اندازه ای آموخته است که دیگر نیاز به یادگیری از تیم ندارد. او اکنون متخصص شده است و باید از این مرحله عبور کند. او باید از مرحله یادگیری و شاگرد بودن رد شود. او باید به تیم همچون یک مربی کمک نماید.

مرحلۀ RI: “ری” در ژاپنی به معنا فراتر رفتن یا به تعالی سوق پیدا کردن. در این مرحله شخص می تواند قوانین جدیدی برای آموختن خویش وضع کند. شخص می تواند مسیرهای نوین توسعه و یادگیری برای خویش، تعبیه نماید. این شخص اکنون می تواند دیگران را تعلیم دهد و مربی شایسته ای برای آنها باشد. او در واقع اکنون مسیرهایی برای توسعه به دست آورده است و می تواند چگونه برای تیم جدید و افراد تازه پیوسته به آن مفید باشد. او که تا دیروز شاگرد تیم بود اکنون تبدیل به مربی تیم شده است و می تواند برای تیم، مفید و وظیفه شناس باشد.

در واقع مفهوم شوهاری Shuhari  یا به ژاپنی 守破離 مراحل سه گانۀ استاد شدن است که از هنر و تئاتر آن کشور ریشه گرفته است و وارد دیگر حوزه های اجتماعی، مهندسی و مدیریت شده است. در تفکر چابک نیز از این سه مرحله کمک می گیریم تا بتوانیم تیم سازی را شروع نماییم و افرادی که تازه به تیم ما پیوسته اند، بدانند که در این محیط پویا، روزی رشد می نمایند و به جایگاه متعالی تری دست می یازند.


برای کسب اطلاعات بیشتر:

مقالات

آکادمی تحلیل کسب و کارتحلیلتفکر چابک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *