در مطلب قبلی (واژگان متداول در تحلیل کسب و کار- بخش دوم) در خصوص واژگان اصلی مورد کاربرد در تحلیل کسب و کار صحبت کردیم. در این مطلب میخاهیم در مورد الزامات در تحلیل کسب و کار صحبت کنیم. انواع الزامات محصول زیر در این راهنما مورد بحث قرار میگیرند:
- الزامات کسب و کار. نیازهای سطح بالای سازمان، مانند مسائل یا فرصتهای کسب و کار، دلایل اینکه چرا یک طرح اجرا شده است و بازنمودهای قابل اندازهگیری از اهدافی که کسب و کار به دنبال دستیابی به آنهاست را توصیف میکند. الزامات کسب و کار برای ارائه زمینه و جهت برای راه حلها استفاده میشود، به طوری که راه حل نیاز کسب و کار را مورد توجه قرار میدهد. الزامات کسب و کار معمولاً قبل از آغاز پرتفوی، برنامه یا پروژه تعریف میشود، زیرا آنها دلیل اینکه چرا پرتفوی، برنامه یا پروژه انجام شده است یا چرا محصول باید ایجاد یا اصلاح شود را نشان میدهند. الزامات کسب و کار اغلب برای تعریف معیارهای موفقیت برای پرتفوی، برنامه یا پروژه مورد استفاده قرار میگیرد. یک سازمان ممکن است دارای الزامات کسب و کار چندگانه باشد. تمام انواع باقیمانده الزامات محصول – مانند الزامات ذینفعان، راه حل و انتقال – معمولاً در داخل زمینه پروژه تعریف میشوند.
- الزامات ذینفعان. نیازهای ذینفعان را توصیف میکند که عبارت ذینفعان مربوط به یک فرد، گروه یا سازمانی است که ممکن است فعالیت تصمیمگیری یا نتایج پرتفوی، برنامه یا پروژه را تحت تأثیر قرار دهد یا تحت تأثیر آنها قرار بگیرد. از نمونههای ذینفعان میتوان به مشتریان، کاربران، قانونگذاران، تأمینکنندگان و شرکا و همچنین نقشهای کسب و کار داخلی اشاره کرد.
- الزامات راه حل. ویژگیها، کارکردها و خصوصیات یک محصول را توصیف میکند که الزامات کسب و کار و ذینفعان را برآورده خواهد کرد. الزامات راه حل به الزامات کارکردی و غیر کارکردی به صورت زیر گروهبندی میشوند:
الزامات کارکردی. رفتارهای محصول را توصیف میکند. نمونههای انواع الزامات کارکردی شامل اقدامات، فرآیندها و تعاملاتی است که محصول باید انجام دهد. دادهها و قوانین لازم برای پشتیبانی از الزامات کارکردی معمولاً به طور همزمان مطرح میشوند.
الزامات غیر کارکردی. شرایط محیطی یا ویژگیهای لازم برای مؤثر بودن محصول را توصیف میکند. الزامات غیر کارکردی برخی اوقات تحت عنوان الزامات کیفیت محصول یا الزامات کیفیت خدمات شناخته میشود. نمونههای انواع الزامات غیر کارکردی شامل پایایی، امنیت، عملکرد، ایمنی، سطح خدمات و قابلیت پشتیبانی است. از منظر مدیریت پروژه، الزامات کیفیت خدمات با الزامات کیفیت یکسان نیست.
- الزامات انتقال. قابلیتهای موقت مانند تبدیل دادهها و الزامات آموزشی و تغییرات عملیاتی لازم برای انتقال از وضعیت فعلی به وضعیت آتی را توصیف میکند. زمانی که انتقال به وضعیت آتی کامل شود، به الزامات انتقال دیگر احتیاج نداریم.
دو نوع دیگر الزامات عبارتند از الزامات پروژه و الزامات کیفیت. این انواع الزامات بخشی از تحلیل کسب و کار نیستند و الزامات محصول در نظر گرفته نمیشوند. الزامات پروژه و کیفیت بر روی اجرای پروژه تمرکز میکنند و بخشی از مدیریت پروژه هستند. چون الزامات پروژه و کیفیت خارج از محدوده تحلیل کسب و کار هستند، آنها در اینجا تنها به منظور نشان دادن رابطه آنها با تحلیل کسب و کار مورد بحث قرار میگیرند:
- الزامات پروژه. اقدامات، فرآیندها یا شرایط دیگری را توصیف میکند که پروژه باید آنها را برآورده کند. نمونههای انواع الزامات پروژه عبارتند از تاریخهای سررسید، محدودیتها و تعهدات قراردادی.
- الزامات کیفیت. هر گونه شرایط یا معیارهای لازم برای تأیید تکمیل موفقیتآمیز تحویل پروژه یا به جا آوردن سایر الزامات پروژه را توصیف میکند. نمونههای انواع الزامات کیفیت شامل تستهاف گواهینامهها و تأییدیهها میباشد.
اگرچه الزامات پروژه و کیفیت بخشی از مدیریت پروژه هستند، برای تعریف تمام انواع الزامات همکاری و مشارکت مورد نیاز است. مدیریت پروژه شامل مدیریت تمام الزامات از جمله حصول اطمینان از کاملشدن تعریف الزامات محصول است. زمانی که الزامات محصول تعریف شد، محدودیتهای پروژه باید مد نظر قرار داده شوند تا اطمینان حاصل شود که راه حل تعریفشده میتواند در حدود پارامترهای زمان، منابع و هزینه پروژه ارائه شود. توصیف دقیق کار لازم برای ارائه راه حل و تعیین چگونگی تأیید تکمیل موفقیتآمیز سپردنیهای پروژه بدون برخی اطلاعات درباره راه حل دشوار است. بنابراین، الزامات پروژه و کیفیت را نمیتوان تا زمانی که راه حل تعریف شده باشد، تعریف کرد.
تحلیل کسب و کار بر روی اطمینان از اینکه محصول از کیفیت کافی برخوردار است، متمرکز میشود. مدیریت پروژه بر روی اطمینان از اینکه فرآیندها برای ارائه راه حلهای دارای کیفیت کافی اجرا میشوند، متمرکز میشود.