کسب و کار ارائه داده است. به خوبی می دانیم که این تکنیک ها از یک سازمان به سازمان دیگر و از یک کسب و کار به کسب و کار دیگر متفاوت و متغیر است و شایسته و بایسته است که بر اساس اندازه، صرفه و صلاح سازمان یا بومی سازی استاندارد، باید بتوانیم ابزارها و تکنیک های مفید را به کار گیریم.
از سوی دیگر بدیهی است که این تکنیک ها برای پیاده سازی و استقرار، نیاز به نرم افزار دارند و ترسیم و کاربست آنها بر روی کاغذ و یا ابزارهای مبتدی، ره به جایی نمی گشاید و لازم است که در محیط نرم افزاری و شبیه سازی شده به اجرا و پایش آنها پرداخت.
در ذیل، به صورت تیتروار، به ضرورت استفاده از نرم افزار در کاربست تکنیک های تحلیل کسب و کار می پردازیم:
- یکی از ویژگی های تحلیلگر کسب و کار، داشتن تفکر سیستمی است و استفاده از نرم افزار این خصلت را تقویت می کند.
- استفاده از نرم افزار، رویکرد مستندسازی را در پروژۀ تحلیل کسب و کار تقویت می کند و بعداً می توان به آنها مراجعه نمود.
- در عصر تحول دیجیتال (Digital Transformation ) ضرورت استفاده از نرم افزار برای همۀ کسب و کار ضروری است.
- استفاده از نرم افزار برای برخی از تکنیک ها که جنبۀ تصمیم سازی برای مدیران دارند و از خروجی آنها برای ورود به مرحلۀ جدید پروژه استفاده می شود، اجتناب ناپذیر است. به عنوان مثال استفاده از تکنیک Business Case که از آن بتوان میزان IRR یا NPV را محاسبه کرد، نیاز به نرم افزار را جدی تر می نمایاند.
- تحلیل کسب و کار از یک منظر ارتباطی تنگاتنگ با مدیریت فرآیندهای کسب و کار (BPM) دارد، و با سیستمی کردن فرآیندهای سازمان، استفاده از ابزار ها نیز در بستر نرم افزار به کار گرفته می شوند.
- هدف از استفاده از نرم افزار، تبدیل کردن متن (Text) به مدل های بصری (Visual) است، طوریکه ذینفعان با دیدن آن بتوانند بهتر با مدل ارتباط برقرار کنند.
- با استفاده از نرم افزار می توان پروژه های در حال انجام در زمینۀ تحلیل کسب و کار، ایجاد تنظیمات در زمان واقعی انجام آنها و سپس بحث در مورد پیشرفت آنها را برای تیم خود به اشتراک گذاشت.
- البته یکی از مهمترین مزایایی که نرم افزار برای ما فراهم کرده است این است که چگونه همه چیز را کارآمدتر می کند. تحلیلگران کسب و کار می توانند اکنون می‌توانند داده‌ها و ارقام ماه‌ها را بدون نیاز به غربال کردن آنها در حوزۀ هوش تجاری بررسی کنند.
- بدون استفاده از نرم افزار، ما صرفاً با یک استاندارد خشک و ناکارآمد روبه رو هستیم که هیچ دردی را دوا نمی کند و نمی توان دیگران را به همکاری و تشریک مساعی دعوت نمود. در واقع به کمک نرم افزار می توان نقطۀ تعاملی تحلیلگر کسب و کار را با دیگر مدیران پروژه، به وجود آورد.
- کامپیوترها جامعه ما را تسخیر کرده اند. این بیانیه ای از داستان های علمی تخیلی یا پیش بینی برخی از نظریه پردازان توطئه نیست. این یک واقعیت است. تقریباً هر کاری که مردم مدرن انجام می دهند به نوعی به رایانه متصل است. از آنجایی که امروزه رایانه ها نقش مهمی در جامعه ایفا می کنند، نرم افزارها به دلیل وجود این رایانه ها نقش اساسی دارند. در این میان نیز تحلیل کسب و کار به عنوان یک دانش نوپا نمی تواند خود را تافته ای جدا بافته از نرم افزار قلمداد کند و برای ادامۀ مسیر خویش و کمک کردن به بشر برای طراحی یک کسب و کار منطقی و نوپا، بی شک به نرم افزار نیاز خواهد داشت.
- نرم افزار باعث صرفه جویی در زمان می شود زیرا شخص مجبور نیست همان مراحل را بارها و بارها تکرار کند. می توان یک برنامه برای انجام یک کار تکراری ایجاد کرد و این به یک کسب و کار یا فرد اجازه می دهد تا روی چیز دیگری تمرکز کند. سپس این هیستوری می تواند در پروژه ها و تحلیل های کسب و کار دیگر، به کار گرفته شود.
