آشنایی با مدل های تدوین BACCM™ در تحلیل کسب و کار


در این نوشته یکی از مهم ترین مفاهیم تحلیل کسب و کار رو مورد بررسی و تفسیر قرار خواهیم داد. مدل مفاهیم محوری تحلیل کسب و کار (BACCM™) یک چارچوب مفهومی برای تحلیل کسب و کار است که در راهنمای بدنۀ دانشی تحلیل کسب و کار یا BABOK® آمده است. در این راهنما می خوانیم که تحلیل کسب و کار “عملی برای ایجاد تغییر در یک شرکت با تعریف نیازها و تجویز راهکار هایی است که ارزش را برای ذینفعان ارائه می دهد”. تحلیل کسب و کار طیف گسترده ای از مهارت ها، دانش و وظایف را در بر می گیرد که ممکن است از نظر شکل، ترتیب یا اهمیت برای تحلیلگران کسب وکار فردی یا برای ابتکارات مختلف در یک سازمان متفاوت باشد.

هدف BACCM™ ارائه یک چارچوب مفهومی مشترک برای تحلیلگران کسب و کار است تا آنها بتوانند کار خود را در یک اصطلاح مشترک که مستقل از دیدگاه، صنعت، روش یا سطوح آنها در سازمان است، انجام داده و مورد بحث قرار دهند. علاوه بر این، BACCM™ به تحلیلگران کسب و کار کمک می کند تا با ارزیابی کلی روابط بین این شش مفهوم و همچنین با ارزیابی تأثیر این مفاهیم و روابط در هر نقطه از پروژه، تحلیل کسب و کار بهتری انجام دهند تا هم پایه و هم مسیری رو به جلو ایجاد کنند.

BACCM™ از شش مفهوم اصلی و مرکزی تشکیل شده است:

  • تغییر
  • نیاز
  • راهکار
  • ذینفعان
  • ارزش
  • زمینه

همه مفاهیم اصلی به یک اندازه مهم و ضروری هستند. هیچ رتبه‌بندی در میان آنها وجود ندارد – هیچ مفهوم واحدی نسبت به هر مفهوم دیگری اهمیت یا اهمیت بیشتری ندارد. هر مفهوم اصلی توسط پنج مفهوم اصلی دیگر تعریف شده و وابسته به آن است و تا زمانی که همه مفاهیم درک نشده باشند، نمی توان آن را به طور کامل درک کرد.

این شش مفهوم به شرح زیر هستند:

۱) تغییر:

تغییر یک عمل دگرگونی در یک سازمان یا کسب و کار در پاسخ به یک نیاز است. این نیاز می تواند داخلی باشد یا توسط یک رویداد خارجی مانند اختلال در بازار شکل گیرد. هدف این تغییر بهبود عملکرد یک شرکت از طریق اقدامات عمدی است که از طریق فعالیت های تحلیل کسب و کار کنترل می شود.

۲) نیاز:

نیاز یک مشکل یا فرصتی است که باید توسط تحلیلگر کسب و کار برطرف شود. نیازها می توانند با برانگیختن ذینفعان برای اقدام، تغییراتی ایجاد کنند. تغییرات همچنین می توانند با فرسایش یا افزایش ارزش ارائه شده توسط راهکار های موجود یا ایجاد نیاز به راه حل های جدید باعث ایجاد نیازها شوند.

۳) راهکار:

روشی خاص برای ارضای یک یا چند نیاز در یک زمینه است. یک راهکار برای حل مشکلی که ذینفعان با آن روبرو هستند یا امکان استفاده از یک فرصت را برای ذینفعان فراهم می کند، به برآوردن کردن نیاز کمک می کند.

۴) ذینفعان:

فرد یا گروهی از افراد که با تغییر، نیاز یا راهکار ارتباط دارد. ذینفعان بر اساس ارتباط آنها با نیازها، تغییرات و راه حل ها گروه بندی می شوند.

۵) ارزش:

ارزش، اهمیت یا مفید بودن چیزی برای یک ذینفع در یک زمینه. ارزش می تواند ملموس یا ناملموس باشد. نمونه هایی از ارزش های ملموس عبارتند از: بازده، سود و پیشرفت بالقوه یا تحقق یافته. ارزش ناملموس اغلب دارای یک جزء انگیزشی مهم است، مانند شهرت یک شرکت یا روحیه کارکنان.

۶) زمینه:

شرایطی که بر تغییر تأثیر می گذارند، تحت تأثیر قرار می گیرند و درک درستی از آن را فراهم می کنند. یک تغییر همیشه در یک محیط رخ می دهد. زمینه یک اصطلاح گسترده است که می تواند همه چیز را از فرهنگ، مأموریت و جمعیت یک سازمان گرفته تا سیاست های دولت، رقبا، محصولات و فروش را شامل شود. به منظور اجرای موفقیت آمیز تغییر، تحلیلگر کسب و کار باید به دقت زمینه ای را که تغییر در آن اجرا می شود، تعریف و تجزیه و تحلیل کند.

در شکل فوق شما می توانید این ۶ مؤلفه را که با هم ارتباطی دوسویه دارند، مشاهده نمایید. در واقع نمودار فوق یک گراف همبند است که شامل ۶ رأس و از هر رأس ۵ یال می گذرد.

تحلیلگر کسب و کار با ورود به سازمان خویش و پس از ارزیابی سازمان و استخراج نیاز آن، می بایست به تدوین سند BACCM™ بپردازد. هنر تحلیلگر کسب و کار در این است که سند فوق را چنان ترسیم نماید که هر مؤلفه بتواند با ۵ مؤلفۀ دیگر ارتباط معنا داری (Semantic) داشته باشد. برای اینکار انجمن بین المللی تحلیل کسب و کار (IIBA) 2 روش مختلف ارائه می دهد.

بوم BACCM™ :

در این روش می توان به این ۶ مؤلفه به مثابه یک بوم (Canvas) نگریست و هر کدام را به صورت خلاصه یا موجز در داخل ماتریس یا جدولی همچون شکل زیر تدوین نمود:

این مدل بسیار ساده است و شما کافی است که برای هر کدام از این مؤلفه ها، توضیحاتی در داخل جدول فوق با توجه به نیازی که سازمان دارد، وارد نمایید. دقت کنید که بوم فوق بسیار کلیدی و استراتژیک است و شما با تکمیل آن، مهم ترین و بنیادی ترین سند تحلیل کسب وکار را ترسیم کرده اید که از آن می توانید در ادامه استفاده نمایید. داده هایی که در این بوم استفاده می کنید ممکن است در آینده مورد بازنگری قرار بگیرد و با افزایش سطح اطلاعات، به آن رجوع کرده و مورد بهبود قرار گیرند.

مدل گراف ۶ رأس BACCM™:

در این روش که پیچیده است، یک گراف با ۶ رأس که از هر رأس ۵ یال می گذرد و در مجموع ۳۰ یال دارد، ترسیم می شود. در اینجا باید بر روی هر یال، جریانی که از یک رأس به رأس دیگر می گذرد، مشخص شود. به تعبیر دیگر باید روی هر یال نوشته شود که چه چیزی از رأس نیاز به رأس ارزش می شود و…

در این مدل همانطورکه در شکل می بینید هر کدام از مؤلفه های ۶ گانه در رأس های گراف قرار گرفته اند به همراه تعریف مختصر آنها در سازمان. یعنی تحلیلگر کسب و کار باید در ابتدا بداند که هر کدام از آنها در سازمان مدنظری که قرار است تحلیل کسب وکار انجام دهد به چه معنا است؟ آنها را به صورت خلاصه و موجز در کنار هر رأس می نویسد و در گام بعدی باید بداند که هر کدام با ۵ مؤلفۀ دیگر چه ارتباطی دارد که باید آنها را بر روی یال آن بنویسد.

مدل ماتریس BACCM™:

در این روش که ساده شده و به صورت جدول درآمدۀ حالت گرافی است، به مخاطب کمک می کند که بهتر بتواند ارتباط بین مؤلفه ها را دریابد. در واقع در حالت گراف، به سختی می توان جریان ها را تشخیص داد و خواندن و یا درج کردن عبارت بر روی یال ها، کمی سردرگمی به عمل می آورد. برای سهولت این کار گراف فوق را به صورت جدول یا ماتریس زیر در می آوریم:

اگرچه درایه های روی قطر اصلی ماتریس فوق، هاشور خورده است ولی می توان آنها را نیز تکمیل کرد. در واقع این درایه ها، همان تعریف و شناختی است که از این ۶ عنصر در گام اول مطالعۀ سازمان به دست می آید. در ادامه باید درایه های بالا و پایین قطر اصلی تکمیل شوند.

این مدل ابتکاری توسط آکادمی تحلیل کسب و کار مدون شده است و در کارگاه های آموزشی تحلیل کسب و کار درون و برون سازمانی به مخاطبان تدریس می شود. در کارگاه های آموزشی آکادمی تحلیل کسب و کار برحسب سطح بلوغ سازمان، از شرکت کنندگان می خواهیم که مثلاً درایه های بالای قطر اصلی را پر نمایند و از تکمیل درایه های پایین اجتناب نمایند. در صورتیکه سطح بلوغ بالا باشد و شرکت کنندگان دارای مهارت های تحلیلی کسب و کار باشند، از آنها می خواهیم که تمام درایه ها یعنی ۳۶ درایه را تکمیل نمایند. شخص باید به مهارتی از تحلیل کسب و کار دست پیدا کند که بداند درایه  با درایه  متفاوت است و باید با بینش های جداگانه و مختص به هریک با آنها برخورد نماید. در واقع شاید در نگاه اول چنین به نظر آید که جریانی که از زمینه به ذینفعان می رود همان جریانی است که از ذینفعان به زمینه رفته است ولی چنین نیست و شما واقعاً باید با تعمق در ارتباط بین ۶ مؤلفه ها به تفاوت جریان های حامل هر کدام نیز عنایت داشته باشید.

مقالات

بوت کمپتحلیل کسب و کار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *