چرا تحلیل کسب و کار برای سازمان ها لازم است؟

تحلیل کسب و کار برای سازمان ها

تحلیل کسب و کار حول دو محور اصلی دور می زند:

  • مشکلات و مسائل کسب و کار
  • فرصت ها

کدام سازمان را می توان یافت که مشکلاتی مثل موارد پایین را نداشته باشد؟

  • نارضایتی مشتریان
  • حاشیه سود کم
  • بالا بودن قیمت تمام شده محصولات یا خدمات
  • نرخ بالای خروج نیروی انسانی
  • نارضایتی کارکنان
  • کاهش عملکرد کارکنان
  • خطا و نقص در اجرای فرایندها
  • توسعه کسب و کار
  • استاندارد نبودن سطح محصولات و خدمات
  • و بسیاری مشکلات دیگر

حتی اگر سازمانی باشد که هیچ یک از مشکلات فوق را نداشته باشد، آیا دنیای پر از تغییرات که سازمان ها در آن قرار دارند، فرصت های بی شماری رو برای آنها ایجاد نمی کند که اگر به سراغ این فرصت ها نروند، رقبا فرصت های را ازآن خود کرده و گوی سبقت را خواهند ربود؟

راه غلبه بر مشکلات فوق و یا دست یافتن به فرصت ها تحلیل کسب و کار است.

خوب است بدانید در تحلیل کسب و کار راه حل از پیش تعریف شده ای به سازمان شما ارائه نمیشود چون واقعا این موضوع مقدور نیست. اگر چنین بود منابع و رفرنس های تحلیل کسب و کار پر بود از هزاران راه حل از پیش تعریف شده، بلکه در تحلیل کسب و کار نحوه حل مشکلات یا دست یابی به فرصت ها آموزش داده می شود.

از طرفی ما در سازمان هایمان به دنبال راه حل برای مشکلاتمان نمی گردیم بلکه به دنبال مشکل برای راه حل هایمان می گردیم. یعنی اینطور برایمان جا افتاده است که بلافاصله پس از مشاهده یک مشکل، یه راه حل از آستین مان خارج می کنیم و مدت ها زمان و هزینه سازمان را درگیر کرده و بعد از مدتی پی می بریم که راه حل پیاده سازی شده پاسخگوی مشکلات نبوده است. یعنی ما زود نسخه می پیچیم.

رویکرد حل مشکلات در تحلیل کسب و کار کاملا برعکس نگاه فوق است. یعنی ابتدا بر اساس نیاز شناسایی شده (مشکل یا فرصت) باید اقدام به شناسایی ذینفعان مرتبط نموده و نیازمندی های آنها را استخراج کرد.

سپس نیازمندی ذینفعان در تحلیل کسب و کار به دقت مورد تحلیل، بررسی، تایید، الویت بندی قرار خواهد گرفت و بر اساس آنها لیستی از راهکارهای ممکن استخراج می گردد. در فازهای بعدی تحلیل کسب و کار، راهکارهای روی میز مورد سنجش قرار گرفته و راهکاری که بالاترین ارزش را ایجاد خواهد کرد انتخاب می گردد.

در گام بعدی راهکار منتخب پیاده سازی شده و تحلیلگر کسب و کار در حین پیاده سازی راهکار در کنار تیم پیاده سازی قرار خواهد گرفت تا از تامین نیازمندی های ذینفعان اطمینان حاصل نماید.

پس از اینکه راهکار منتخب پیاده سازی شد، کار تحلیلگر کسب و کار به اتمام نخواهد رسید و او اقدام به ارزیابی راهکار خواهد کرد با این هدف که حداکثر منافع از اجرای راهکار برای ذینفعان و سازمان عاید شود. ممکن است این اتفاق نیفتد یعنی راهکار حداکثر ارزش بالقوه خود را ایجاد نکرده باشد. در این مرحله تحلیلگر کسب و کار مجدداً اقدام به ارزیابی سازمان یا راهکار اجرا شده نموده تا مشخص شود علت این امر چیست. در نهایت اقدامات اصلاحی جهت حداکثر نمودن ارزش توسط وی ارائه و دنبال می گردد.

این مطلب را هم بخوانید: گام های تبدیل شدن به تحلیلگر  کسب و کار

از سوی دیگر به تصویر پایین دقت کنید:

استخراج نادرست الزامات دومین دلیل عدم موفقیت انواع پروژه ها در سطح دنیا است!

لطفا به وظایف تحلیگر کسب و کار که در ادامه قید شده است دقت کنید:

  • شناسایی و تبیین مشکلات یا فرصت ها(شناسایی تمامی ذینفعان، علل ریشه ای مشکل و )
  • استخراج نیازمندی های کسب و کار
  • ارزیابی راهکارها و تصمیم سازی برای انتخاب راهکار مناسب (ارزیابی از حیث تکنولوژی، هزینه، شرایط سازمانی)
  • مشارکت در تبیین نحوه پیاده سازی راهکار(تدوین برنامه مدیریت پروژه، انتخاب مجری)
  • همراهی و نظارت بر روند پیاده سازی راهکار

همانطور که مشخص است الزامات یا نیازمندی ها یکی از مهم ترین محورها در تحلیل کسب و کار است و وظایف تحلیلگر کسب و کار است، یعنی با اجرای صحیح فرایندهای تحلیل کسب و کار دومین دلیل شکست پروژه ها تا حدود بسیار زیادی برطرف خواهد شد.

مقالات

آکادمی تحلیل کسب و کارتحلیلکسب و کار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *